عشق است ...
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم كه میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت كنم.تا اینكه یك روز اون اتفاق افتاد.. حال دختر خوب نبود.. نیاز فوری به قلب داشت.. از پسر خبری نبود.. دختر با خودش میگفت: میدونی كه من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا كنی.. ولی این بود اون حرفات.. حتی برای دیدنم هم نیومدی… شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید
معلوم نمی شود منتظرِ تاکسی هستی یا آواره ی خیابان ها !
بخارِ هوا مال سرماست یا دود سیگار !
روی گونه ات اشک هست یا دانه های باران !!!
اما کسي جرات ندارد به من دست
بزند يا از صفحه بازي
بيرونم بيندازد، شوخي نيست من شاه
شطرنجم !!!
تخريب مي کنم آنچه را که نمي توانم باب ميلم بسازم...
آرزو طلب
نميكنم، آرزو ميسازم...
... لزومي ندارد من هماني باشم که تو فکر مي کني ، من
هماني ام که حتي فکرش را هم نمي تواني بکني ...
زانو نمي زنم، حتي اگر سقف آسمان
، کوتاهتر از قد من باشد !
زانو نمي زنم، حتي اگر تمام مردم دنيا روي زانوهايشان
راه بروند !
''من زانو نميزنم
برای عشق گریه کن،اماکسی رابه خاطرعشق به گریه کردن ننداز !!
Power By:
LoxBlog.Com |